دلهره های یک سایکوتیک

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام»

دلهره های یک سایکوتیک

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام»

زبان بریده‌تر از کوچه‌های بن بستم


زبان بریده‌تر از کوچه‌های بن بستم

عفونتی که پر از سرفه‌های تهرانست

 

کنار هر چه حراجی و پشت ویترین‌ها

پیاده می‌شود از عابری که پیکان است


به خواب رفته‌تر از من تمام ماشین‌ها

نگـاه منتظـرم رو به راه‌بندانست

 

سکوت کرده‌تر از احتمال طوفانم

صدای خشک بهاری که در زمستانست

 

دهان دریده‌تر از حس و حال خمیازه

شبیه هیبت مردی که باز ویرانست

 

و دودکرده‌ترین خستگیم با سیگار

بخار چایی داغی که توی لیوانست

 

به باد رفته‌تر از من تمام خاطره‌ها

دوباره می‌وزد از من غمی که طوفانست

 

چه درد مشتـرکی با درخـت‌ها دارم

که اسم گمشده‌ات اسم این خیابانست

 

دلم گـرفته‌تـر از چتـرهای عابرها

و عشق، پنجره‌ای بسته روبه بارانست


"یاسر یسنا"


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد