دلهره های یک سایکوتیک

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام»

دلهره های یک سایکوتیک

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام»

Leonard Cohen - Hallelujah


شعر و آهنگ  Hallelujah  از  Leonard Cohen  


 


I heard there was a secret chord
That david played and it pleased the lord
شنیده ام  موسیقی اسرار آمیزی بوده که داوود آنرا نواخته و پروردگار را خشنود ساخته


But you don't really care for music, do you
اما تو که واقعا به موسیقی اهمیت نمیدهی، میدهی؟


Well it goes like this the fourth, the fifth
The minor fall and the major lift
آن موسیقی اینگونه بود، از چهار به پنج
نت پائین و نت بالا


The baffled king composing hallelujah
پادشاه پریشان آهنگ ستایش را می سرایید


Hallelujah, hallelujah, hallelujah, hallelujah
ستایش پروردگار، ستایش پروردگار
 
Well your faith was strong but you needed proof
ایمان تو استوار و پایدار بود، اما نیاز داشتی تا به تو ثابت شود


You saw her bathing on the roof
Her beauty and the moonlight overthrew you
تو او را از روی بام دیدی در حالی که مشغول استحمام بود، زیبایی او در نور ماه تو را مبهوت ساخت


She tied you to her kitchen chair
She broke your throne and she cut your hair
And from your lips she drew the hallelujah
Hallelujah, hallelujah, hallelujah, hallelujah
عشق او تو را از جایگاهت پائین کشید
تخت پادشاهی تو را سرنگون ساخت و هر آنچه قدرت داشتی از تو گرفت،
و از لب های تو ستایش و حمد پروردگار را برچید...


Baby i've been here before
I've seen this room and i've walked this floor
I used to live alone before i knew you
شاید قبلا اینجا بوده ام
این اتاق را میشناسم، روی این زمین قدم برداشته ام
قبل از شناختن تو من در تنهایی بسر میبردم


I've seen your flag on the marble arch
But love is not a victory march
It's a cold and it's a broken hallelujah
Hallelujah, hallelujah, hallelujah, hallelujah
پرچم تو را بر بام مرمرین دیده ام،
اما عشق سرود پیروزی نیست،
عشق ستایشی سرد و درهم شکسته است...


Well there was a time when you let me know
What's really going on below
But now you never show that to me do you
زمانی بود که می گذاشتی از درونت با خبر باشم
اما اکنون دیگر این اجازه را به من نمی دهی،
می دهی؟


But remember when i moved in you
And the holy dove was moving too
And every breath we drew was hallelujah
به یاد بیار زمانی را که بسوی تو شتافتم
تاریکی مقدسی نیز به جنبش در آمده بود (کنایه از عشق)
و هر نفسی که ما می کشیدیم ستایش و سپاس بود
 
Well, maybe there's a god above
But all i've ever learned from love
Was how to shoot somebody who outdrew you
شاید خداوندی در آن بالاها باشد
اما تمام چیزی که من از عشق آموختم این بود که کسانی که تو رو مجذوب خودشان می کنند را از میان بردارم


It's not a cry that you hear at night
It's not somebody who's seen the light
It's a cold and it's a broken hallelujah
Hallelujah, hallelujah, halleluj
و عشق آن فریادی نیست که تو شب هنگام بتوانی آنرا بشنوی
و عشق کسی نیست که نور و روشنایی را دیده باشد
عشق ستایشی سرد و درهم شکسته است...




+پی نوشت: 
این آهنگ درباره ی داستانی از حضرت داود خوانده شده، داستانی روایت شده از کتاب مقدس که نقل می کند:
داوود پادشاهی که به حمد و ستایش پروردگار معروف بود و سرود حمد برای پروردگار می خواند یک شب به پشت بام کاخ سلطنتی رفته و چشمش به زنی زیبا افتاد که زیر نور ماه مشغول حمام کردن بود. نام آن زن "بتشبع" همسر یکی از فرماندهان سپاه داود به نام "اوریای حیتی" بود. داود دستور داد بتشبع را آوردند و با او همبستر شد و وقتی بتشبع فهمید که حامله است، پیغام فرستاد و این موضوع را به داود خبر داد، داود اوریای حیتی را به جنگ فرستاد تا کشته شود، و سپس با بتشبع ازدواج کرد... بتشبع پسری به دنیا آورد و چون خداوند از این ازدواج ناخشنود بود، پس آن فرزند را مریض کرد و پس از هفت روز قبض روحش فرمود...


نظرات 1 + ارسال نظر
sahar چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 23:36 http://site02.biz.st/

وب خیلی خوبی دارین هم وبتون هم قالبتون خییییلی قشنگه
89616

ممنون دوست خوبم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد