دلهره های یک سایکوتیک

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام»

دلهره های یک سایکوتیک

«بهترین شعرهایی که خوانده‌ام»

من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم


صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم

تا به کی در غم تو ناله ی شبگیر کنم


دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود

مگرش هم ز سرزلف تو زنجیر کنم


آنچه در مدّت هجر تو کشیدم هیهات

در یکی ناله محال است که تحریر کنم


با سر زلف تو مجموع پریشانی خود

کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم


آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد

در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم


گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد

دل و دین را همه در بازم و توفیر کنم


دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی

من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم


نیست امید صلاحی ز فساد حافظ

چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم


"حافظ"


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد